۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل




اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

دوستان عزیز ما درسته که با دانشگاه شوخی می کنیم و درس و ... اما هدف من این نیست که بخوام بگم خیلی کار بدی هست که درس می خونیم و ... نه اصلا این چیزا نیست هدف من فقط همونطور که گفتم برجسته کردن رفتار های بد چه رفتارهایی که از طرف ما درست نیست و چه رفتار های بدی هست که از طرف مسوولین دانشگاه سر میزنه که خدارو شکر خیلی کمتر شده و به هر حال هر چیزی هست که زشت هست و زیبایی رو از بین می بره وگرنه هیچی من دیگه نمی خوام حرف بزنم می سپرمش به سعدی فقط قبلش یه چیزی بگم به قول قمشه ای آدم اگه یه کتابی بهش بدن که هر صفحش یه جور باشه یکی بزرگ باشه یکی روغنی باشه یکی کاهی باشه که نمی خونش پرتش میده یه گوشه ای هدف ما هم به وحدت رسوندن و بیان این زشتی ها برای رفع اونهاست موفق باشید.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشــم
نبود بر سر آتش میسرم کـه نجوشــم 
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هــوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جـــان آمد
دگـر نصیحت مردم حکایتست به گوشم

مگـــر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
کـه من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده دل آن به کـــه در سماع نیایم
کـه گر به پای درآیم به در برند به دوشم

بیا به صلحِ من امروز در کــنار من امشب
که دیده خواب نکردست از انتظار تو دوشم

مــرا به هیچ بدادی و من هـنوز برآنم
کــه از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کــند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفـتن چو پند می ننیوشم؟

به راه بـادیه رفتن به از نشستن بـاطل
وگــر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


<<سعدی>>




هیچ نظری موجود نیست: